با سلام
مدتی پیش در سایت جناب دکتر طبیبیان مطلبی را مطالعه کردم با موضوع روحانی آتش نشان یا معمار؟! و این پرسش باعث شد کمی بیشتر به این مسئله بپردازم.
پس از 8 سال نحثی و سایه افکندن بی تدبیری و بی برنامه گی بر این مرز و بوم، مردم ما به جناب روحانی رای دادند به امید تغییر در شرایط. مردم در آن روزها وی را سوپرمن میدانستند ولی متاسفانه از سوی نخبگان برنامه ای برای تعدیل این احساس مردم چیده نشد و دیدگاه مردم نسبت به ایشان تعدیل نشد که هیچ بلکه قوی تر هم شد و حتی رهبری هم سخنرانی هایی داشتند برای این مسئله تا دیدگاه ها تعدیل شود ولی خصوصیت طیف عظیمی از مردم ما هیجان است و تصمیمات هیجانی.
روحانی آتش نشان یا معمار- هوش مالی
یک سیستم فاسد را در نظر بگیرید ( الحمد لله در کشور ما کم هم نیست) این سیستم ترجیحا بسیار کوچک باشد، آلودگی این سیستم باعث شده است که این مشکل به بخش های زیرین سیستم رسوخ کند و آن ها را نیز آلوده کند. حال شما برای اصلاح این سیستم مدیری بسیار توانمند را استخدام نمایید.
آیا این مدیر کاری از پیش خواهد برد؟
اگر خواهد برد چه مقدار زمان به او می دهیم؟
انتظاری که مردم ما از جناب روحانی دارند متاسفانه باید تعدیل میشد ، اگر جناب روحانی را توانمند ترین مدیر کشور هم بدانیم ولی باید باور کرد که در یک بازه ی کوتاه اتفاقی نخواهد افتاد. به نظرم همین که سازمان برنامه به جایگاهش بازگشت اتفاق بسیار مبارکی است. همین که دولتی بودجه اش را قبل از پایان سال به تصویب مجلس برساند اتفاق مبارکی است. ( سطح انتظار را میبینید!! )
انتقادها نسبت به عملکرد آقای روحانی کم نیست ولی بحث اینجاست که آیا ایشان آتش نشان هستند یا معمار.
همانطور که جناب دکتر طبیبیان هم اشاره کردند و به نظر بنده بسیار درست فرمودند :
روحانی نه آتش نشان است و نه معمار.
سیستم اقتصادی ما همچون یک بیمار در خاک افتاده است که باید او را به آرامی بهبود بدهیم، این بیمار توان فشار را ندارد، مانند فردی که بیماری فشارخون دارد و پزشک به راحتی دست به تیغ نمی برد. اقتصاد ما هم همین شرایط را داراست ، این بدبخت رنج کشیده را در این سالها تکه پاره اش کردند و بهبودی اش پروسه ای زمان بر. اما راهکار اولیه چه چیز می تواند باشد.
نکته ای را عرض کنم و بحثم را به پایان برسانم. حجم اقتصاد در سایه در کشور ما بسیار بالاست و به واسطه ی وجود بانکهای متخلف و سیستم های نادرست نظارتی این اقتصاد سایه با اقتصاد ما در هم آمیخته و تشخیص سره از نا سره بسیار مشکل است و فعالیت در این اقتصاد که حتی وزیر اقتصادش زورش به آن نمی رسد بسیار مشکل است و دولت کار بسیار سختی خواهد داشت. تنها چاره به نظرم ایجاد شفافیت اقتصادی است و تمامی ارگان ها باید در برابر اقدامات خود پاسخگو باشند. آن زمان می توان به فردایی بهتر فکر کرد. این زالوی عظیم الجثه که از مکیدن خون بزرگ شده است باید روزی نابود شود و هزینه ی خونی شدن لباس ها باید پرداخته شود و نباید به خاطر جلوگیری از لکه دار شدن لباس ها این اقدام به تاخیر بیفتد.
برای این بیمار رنجور حمله به این ویروس ها اندکی دردناک است ولی با اقدامات پیشگیرانه و دوری از اقدامات ضرب العجلی می توان این بیمار را آماده ی شفافیت کرد.
امیدوارم که آرزوی شفافیت اقتصادی در حد متعادل را با خود به گور نبریم و مطمئنا برای این اقدام تنها می توان دل به اقدامات عالی ترین مقام کشور بست.