چرخه اقتصاد جهان
چرخه اقتصاد جهان و بحران مالی جهان
سلام و درود خدمت شما عزیزان
سالهاست این بحث در دنیای مالی جریان دارد. کارایی یا ناکارایی. کارایی چه می گوید؟! ناکارایی چه می گوید؟! ازین بحث های ابتدایی که بگذریم نکته اینجاست واکنش ها به اقدامات چین همچنان در بورس های جهانی دنبال میشه و فضای اقتصاد رو متلاطم کرده.
از سویی به قول آقای بافت که آپشن ها را سلاح های کشتار جمعی می دانند، حال این آپشن ها چندین برابر بخش حقیقی اقتصاد هستند و هر افتی بازار جهانی را با اهرم ها چند برابر بازخورد می دهد.
نفت هم به زیر ۴۰ دلار رفت و به نظر می آید پولبکی داشته باشد و باید دقیق تحت نظر بگذاریم و این حرکت یار قدیمی اقتصاد ما، ترسی بر چهره ی رنجور اقتصاد انداخت و نگاه ها به بامداد دوشنبه است و حرکات هیجانی ابتدایی بازارها. گزارشات حاکی از اینه که در این مدت بخش زیادی از پولهای سرمایه گذاری شده در کشورهای در حال توسعه در حال خروج است و یا مراحل پایانی خروج را می گذارند که اگر این ها را اسمارت مانی بنامیم پربیراه نرفته ایم! اما اگر پس زمینه ی فاندی ذهنمان مبنی بر ریزش بازارهای کالایی باشد مامن جدید کجا خواهد بود؟
اتفاقات و اخبار موجود را که در زمینه ی ذهنم مرور می کنم و قطعات پازل را که در کنار هم قرار می دهم به یک نتیجه می رسم، حرکت پول به سمت کشورهای توسعه یافته!
در هر صورت اقدام چین در تغییر رویه به سمت خدمات بدون تلفات نیست و نخواهد بود و دولت مردان چینی در صورت موفقیت به واقع می شود گفت در بهترین زمان و بهترین عملکرد این مهم را صورت داده اند و رشد اقتصادی این کشور هموارتر خواهد شد، اما چه به سر بازارهای کالایی خواهد آمد. اگر بخواهیم market cycle را مبنا قرار دهیم.
چرخه های اقتصادی را که در نظر می گیریم. تقریبا رشد کشورهای آسیای جنوب شرقی به خصوص چین از سالهای پایانی قرن بیستم آغاز میشه و حرکت پول از کشورهای توسعه یافته به این کشورها را شاهد بودیم و دهه ی ۱۹۹۰ شاهد رشد بی مهابای اقتصادهای بر پایه ی مواد اولیه بودیم. برای مثال قیمت نفت در ابتدای ۱۹۹۰ میلادی ۲۳ دلار و در سال ۲۰۰۵ میلادی به ۵۰ دلار رسید. به هر صورت هیچ بخشی رشد همیشه پایدار نخواهد داشت و نمی توان انتظار ریزش را نداشت و ریزش هر چیزی را متاثر از تئوری توطئه دید. بحثی هم در اقتصاد داریم که بی ربط نیست و آن هم این که رشد اقتصادی هیچ شرکتی برای سالهای متوالی نمی تواند از رشد اقتصادی آن کشور بیشتر شود، چرا که ادامه ی این روند موجب بزرگ تر شدن شرکت از دولت خواهد شد و این امکان پذیر نخواهد بود!!
اگر قرار به چرخش اسمارت مانی از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته باشد باید کمی در بازار دست به عصاتر حرکت کنیم. چرا که نگران کننده اینجاست که تقریبا اکثر صنایع ما در بخش پایین دستی فعال است و در بخش بالادستی حرف خاصی برای گفتن نداریم و ازین منظر کشور ریسک بالایی دارد.
همچنان حرکت خاصی نباید از بازار انتظار داشت. به تازگی اخبار خوبی از پرداخت مطالبات پیمانکاران به وسیله ی اوراق خزانه شنیده می شود که حرکت بسیار مناسبی خواهد بود و دست دولت را اندکی بازتر خواهد کرد ولی سمت تاریک ماجرا حجم عظیم مطالبات دولت به بانکها و عدم نقدشوندگی دارایی های فیزیکی این موسسات و تمدید وام های قبلی صنایع و ادامه ی کمبود سرمایه در گردش در صنایع و عدم بهبود امور. صنایع ما مشکلات بسیاری دارند و شخصا با تعدادی از آن ها ارتباط دارم و از نزدیک از رنجی که می کشند باخبر هستم، از سویی دیگر همگی با امید به اصلاح و رشد اقتصادی وام هایی عمدتا کوتاه مدت گرفته اند و بهره هایی سنگین و همنوایی این ساز با رکود بازار آهنگ غم اگیزی را در فضای بازارها پخش می کند.
مدت ها پیش دکتر ادیب در جلسه ای اطلاعاتی را مطرح کردند و سعی کردم این داده ها را در زیر درج کنم و البته بخش هایی از آن را که اطلاعات بیشتری داشتند تا آنجا که ذهنم توان یاری داشت به سخنان ایشان در زیر اضافه کردم.
در دهه ی ۷۰ میلادی آمریکای لاتین رشد زیادی داشت و به واسطه ی پایین بودن نرخ بهره در آمریکا از فرصت بهره برد و وام های سنگینی از این کشور و اروپا به ویژه انگلیس اخذ کردن، نرخ بهره در دهه ۷۰ تقریبا هر سه تا چهار ماه یک بار پایین می آمد، ارزش دلار هم در دهه ی ۷۰ میلادی رو به کاهش بود. به این ترتیب اینها از وام گرفتن سود خوبی می بردند و رشد اقتصادی بسیار خوبی را تجربه کردند. کشورهای برزیل، آرژانتین و مکزیک بیشتر از بقیه در این منجلاب فرو رفتند. این وام ها همگی برای بهبود زیرساخت های این کشور ها صرف میشد.
۸۰ درصد از وام هایی که کشورها میگرفتند وام کوتاه مدت بود. در فاصله ی سالهای ۷۹ تا ۸۴ میلادی آمریکا اعلام کرد که دیگه مانند سابق وام نمیدهم و نرخ بهره بالا رفت و دلار افزایش پیدا می کند. یعنی افزایش شدید بهره و تمدید وام های گذشته و اضافه بر آن توان درآمد این کشورها پاسخگوی بازپرداخت این وام ها را نداشت را که با وجود توسعه ی زیرساخت ها هنوز به توسعه ای پایدار نرسیده بودند. در این برهه از زمان که با انقلاب ایران همزمان می شود و صادرات نفت ایران نصف شد و جنگ ایران و عراق باعث رشد نفت به سطح ۴۰ دلار شد و آمریکای لاتین با نفت گران با مشکلات بسیاری مواجه شد. این سیکل تا به حال ۴ بار اتفاق افتاده است. و در این سالها نیز این شرایط مجدد اتفاق افتاده است و ابتدا سیاست تسهیل کمی و کاهش ارزش دلار، قطع این سیاست و به تازگی احتمال افزایش نرخ بهره در سپتامبر.
این بخشی از صحبتهای دکتر ادیب بود که البته بخش هایی که اطلاعات آن کمتر بود را بنده قرار دادم تا مطالعه اش راحت تر شود. برای آشنایی با بحران بدهی آمریکای لاتین این مقاله ی ویکی پدیا هم بد نیست.
با همه ی این تفاسیر همچنان معتقدم باید در حرکات اندیشه ی بیشتری داشته باشیم و هر حرکت تندی می تواند ضرر مالی بدی را همراه داشته باشد.
در پایان هم یک نموداری چند وقت پیش دیدم و بد ندیدم در اینجا هم قرار دهم و شاید فرصتی شد بر روی آن ها صحبتی داشته باشیم.
به امید فردایی بهتر
شاد و پیروز باشید.
————————————————————————————————