بایگانی برچسب برای: سوگیری تایید

تفکر پولدار تفکر بی پول

در کتاب پدر پولدار پدر بی پول به تفاوت های زندگی دو انسان خردمند و دانا می پردازد با این تفاوت که یکی از پدرها تصمیمات مالی هوشمندانه تر از دیگری می گیرد و امروز به مهم ترین نکات تفکر پولدار تفکر بی پول می پردازیم، تفکراتی که بسیاری از تصمیمات مالی زندگی مان را تحت الشعاع قرار می دهد.

باور به این که من بی کفایتم و من فقیرم و من توانایی ندارم در آدم های فقیر دیده می شود، آن ها پذیرفتند که سرنوشت آن ها تغییر نخواهد کرد، سرنوشت هر فرد از پیش نوشته شده است و قادر به تغییر سطح اجتماعی خودشون نیستند و عملا رفتارشان برگرفته از هویت شان هست و برای رشد فکری خود تلاشی نمی کنند. چرا که باورها، انتظارات را شکل می دهند و انتظارات به رفتار ما جهت می دهد.

تفکر پولدار تفکر بی پول

باورها، رفتار ما را شکل می دهند

بسیاری از ما به دلیل شکست هایی که در ابتدای کار با آن مواجه بوده ایم، باور به عدم تغییر رفتار در ما تشدید می شود و این باعث فقر ذهن و در نتیجه تغییر رفتار می شود.

باور اشتباه

باور به از پیش نوشته شدن سرنوشت و عدم امکان تغییر آن، یک باور اشتباه و متاسفانه بسیار شایع!

 

نمونه هایی از باورهای اشتباه که خود یا بسیاری از اطرافیان با آن مواجه هستیم:

باور به عدم تغییر زندگی

باور به استعداد و هوش ثابت

باور به توانایی محدود

فلانی هم نتوانست این کار را انجام دهد، من که . . .

کارهایی انجام می دهم که اصلا امکان تغییر باور در آن نیست و نتیجه اش باور رو تشدید می کنه (دیدی گفتم نمیشه)

هوش مالی

تفکر فقرا تفکر ثروتمندان

متاسفانه تفکر فقیر در این چرخه ی شناختی گیر می کنند.

این باور ها آن قدر تاثیر گذار است که وقتی از واژه ی “کمیته امداد” استفاده می کنیم، حس این که آن فرد مددجو هست باعث می شود که فرد توانایی خودش رو محدود ببیند.

واژگان مالی

امروز در بسیاری از کشورهای پیشرفته از واژه های ناامیدکننده یا محدود کننده برای سازمان های حمایت گر استفاده نمی شود.

 

باورها و پیش زمینه ها آن قدر در رفتار ما تاثیرگذار است که باید با احتیاط بسیاری از آن ها صحبت کرد، بگذارید چند مثال در این رابطه بر مبنای تحقیقات انجام شده، بپردازیم.

  • پیش زمینه سازی (priming)- برای مثال در یک آزمون، پیش از برگزاری به خانم ها بگویند که “شما در درس ریاضی بسیار ضعیف هستید” به صرف همین جمله، نتایج نشان داد که خانم ها عملکرد ضعیف تری از خود به نمایش گذاشتند.
  • حتی فامیلی فرد اگر نشان دهنده ی رتبه ی پایین اجتماعی باشد، باور ناتوانی رو در فرد تشدید می کند
  • پیش از برگزاری کلاس درس با تداعی زیارت یا بازدید از یک مکان مذهبی، تفریحی یا دلچسب و درخواست نوشتن خاطره از آخرین بازدید موجب شد که رفتارهای انسان دوستانه ی شرکت کنندگان در کلاس بیشتر شد.

برخی پیش بینی ها یا پیش داوری ها نیز موجب تاثیر نامطلوب بر روی باورها و در نهایت تغییر رفتار ما می شود.

پیش بینی های خودکام بخش:  چیزی را انتظار می کشیم که احتمال کمی برای آن رخداد است ولی انتظار باعث می شود که آن پیش بینی محقق شود. شاید بارها برای شما اتفاق تلخی افتاده باشد که بارها به آن فکر کرده اید و از رخ دادن آن واهمه داشته اید.

سوگیری تایید و نظریه هم نوایی

من اعتقاد دارم که نمی توانم مطالعه ی مناسبی داشته باشم و در عمل هم جوری رفتار می کنم که اون فرضیه تایید شود و این اتفاق ناشیر از سوگیری تایید می باشد.

در این راستا نظریه هم نوایی تاکید دارد که اگر من بدانم که می توانم ولی عملکردم نشان بدهد که نمی توانم این مسئله به درگیری ذهنی می انجامد و ترجیح ذهن بر این است که عمل و ذهنیت انسان با هم، همخوانی داشته باشد.

اثرات فقر بر روی تصمیم گیری

یکی از مهم ترین تاثیرات فقر بر روی کیفیت تصمیم گیری از مبحث کمیابی توضیح داده می شود، چرا که با کاهش پهنای باند ذهنی و افزایش فشار بر مغز، عملا فرد وظایف خود را به خوبی انجام نمی دهد و در واقع پهنای باند پایین باعث افت قدرت تصمیم گیری می شود و این نکته به واقعیت تلخی دامن می زند:

واقعیت تلخ

افرادی به دلیل تصمیمات بدی که می گیرند فقیر می شوند نه اینکه افراد چون فقیرند تصمیمات بد می گیرند.

اخیرا تحقیقات دانشمندان نشان می دهد که کشاورزان در زمانی که برداشت محصول رو انجام ندادند به علت بدهی و وام های زیاد با فقر زیادی رو به رو هستند و در این زمان محققان سطح هوش آن ها را در زمانی که فشار بر روی آن ها بالا است اندازه گیری کردند و مجددا این آزمایش را در زمانی که محصولات را برداشت کردند و پولدار هستند اندازه گیری کردند.

نتیجه ی مهم این آزمایش در این است که کشاورزان در زمان برداشت محصولات و دوران پولداری سطح هوش بالاتری داشتند.

نکته ی مهم

بنابراین فقیر شدن و کاهش درآمد بر روی سطح هوش انسان ها تاثیر زیادی دارد.

اثر استرس بر هوش مالی

هوش مالی

اثر استرس بر هوش مالی

همچنین استرس بالا نیز موجب اثر منفی بر روی تصمیم گیری مالی می شود. در سال های فعالیت در بازار بورس به وفور با این مورد مواجه بوده ام که سرمایه گذاران تحت تاثیر استرس بالای افت قیمت سهام، سهام خود را در پایین ترین قیمت به فروش می رساندند در حالی که قیمت سهام شرکت مورد نظر تنها چند روز بعد از معامله افزایش قابل توجهی داشت.

به صورت عمومی نیز، روزانه با انسان های بسیاری رو به رو هستیم که برای حفظ ارزش پول خود از افزایش ارزش دلار، در بالاترین قیمت دلار، به دلیل استرس بالای ناشی از افت سرمایه اقدام به خرید دلار می کنند و متاسفانه مدتی بعد از فروکش کردن احساسات عمومی جامعه و کاهش ارزش دلار، باز هم به دلیل استرس ناشی از افت ارزش دلار، دلار را به فروش می رسانند. با این تفاسیر استرس بالا موجب ضرر و زیان قابل توجهی برای فرد مورد نظر بشود.

به صورت کلی استرس باعث ترشح کورتیزول و کاهش هوش می شود و این یکی از مهم ترین دلایل تصمیمات اشتباه مردم فقیر یا انسان های با استرس بالا می باشد. همچنین در شرایط ریسکی افراد دچار نا امیدی و افسردگی و کاهش تمرکز می شوند که این مهم به تصمیمات ناکارا منتهی می شود.

در نتیجه

افزایش استرس موجب افزایش ترشح هورمون کورتیزول و کاهش هوش مالی و به تبع آن تصمیم گیری بد خواهد شد.

 

اگر بخواهیم فقر را به بیماری یا مشکلی نسبت بدهیم که قابل لمس تر باشد، می توان آن را به حالتی تشبیه کرد که فردی شب گذشته را نخوابیده و یا حتی گویی هیچ گاه نخوابیده است. در این حالت مطمئنا از فرد مربوطه نمی توان انتظار تصمیمات سنجیده و عقلایی را داشت.

با این تفاسیر بهترین زمان تصمیم گیری چه زمانی است؟

نکته هوش مالی

اگر پهنای باند مغزی کم است باید تصمیم گیری را به تعویق بیندازیم.

 

به واقع پهنای باند مغزی پایین “مالیات فقرا” نامیده می شود و باعث تصمیمات اشتباه متوالی در زندگی فرد می شود.

اما چگونه تفکر فقیر را از خود دور کنیم، مانند اتفاقی که در کتاب پدر پولدار پدر بی پول افتاد، حال می خواهیم علاوه بر ابزارهایی که به آن اشاره شد، از تفکر فقر دوری کنیم.

به صورت کلی انسان در مورد “خود آینده” بسیار مطمئن هستند و همواره در تفکرات خود، آینده شان را بسیار قدرتمند تصوی می کنند و هر تصمیمی را به راحتی به تعویق می اندازند و از این رو در مالی رفتاری معتقدیم آدم ها غیرعقلایی هستند.

مغز نمی تواند در تصمیم گیری های خود برای زمان اهمیت ویژه ای قائل شود و در نهایت بین یک روز تا ۷ روز می تواند تصمیم گیری زمانی مناسبی برای برنامه ها داشته باشد. با این توصیف که مغز در زمانی که طول مدت برنامه های شما افزایش پیدا می کند در مواجهه با اتفاقات و زمان های مختلف، تصمیمات مختلفی می گیرد و لذت ها و انتخاب های باحال را به زمان حال و تصمیمات سخت و صحیح را به آینده موکول می کند.

تصمیماتی از جنس زیر ناشی از این اشتباه مغز ما است:

فقرا دیرتر بچه ها را به مدرسه می فرستند. پول را الان می دهم و بازگشتش در آینده ای نامعلوم خواهد بود که هیچی اش هم معلوم نیست.

در سلامت و بهداشت هم مردم آینده ای که برای خود متصور هستند که آینده ی خوشایندی نیست. امروز پولی به بیمه می دهم که در بدبختی کمکم کند و عملا مغز دوست ندارد به بدبختی فکر کند.

فقرا پیشگیری های ارزان قیمت را به همین خاطر انجام نمی دهند. تقاضای سلامت بسیار پرکشش است ولی وقتی هم دولت حمایت می کند و پولی هم نمی دهند اما باز هم فقرا استقبال نمی کنند چرا که فکر می کنند چون هزینه ی کمتری دادن پس با ارزش نیست و از طرفی تا بابت چیزی هزینه ی قابل توجهی پرداخت نشود، انگیزه ای برای پیگیری و عمل به آن نخواهند داشت.

چگونه پس انداز کنیم؟

نحوه ی تفکر ثروتمندان

هوش مالی

در مورد پس انداز یادآوری ها تاثیر منفی دارد و به فرد یادآوری می کند که من فقیرم و باید پس انداز کنم و این جمله اثر منفی روی ذهن دارد ولی اگر یادآوری متمرکز کننده باشد، اثر منفی کمتری خواهد داشت. پس بهتر است هدف را حتما بنویسید.

برای مثال در برنامه ریزی خود بنویسید که مثلا برای خرید یخچال پس انداز می کنم.

یک باور اشتباه

فرد وقتی می داند که باید پس انداز کند و نمی کند دلیلش این است که او از زندگی بهتر و خروج از فقر نا امید هست و عموما می گویند که زمانی ما با دو میلیون زندگی ام بهتری نخواهیم داشت پس اجازه بدهید با پول فعلی یک گوشی خوب خریداری کنم.

 

این تصمیم منجر به فقر خواهد شد.

چگونه به واسطه هوش مالی، پس انداز را افزایش دهیم؟

تفکر پول دار تفکر فقیر

طرز فکر ثروت مندان

در سیستم مغز انسان، تصمیم گیری بین امروز و فردا (بین زمانی) سخت است ولی بین فردا و فرداها دیگر سخت نیست، حتی وقتی در خصوص تصمیم گیری برای آینده مغز خود را به کار می بندیم همان بخشی از مغز فعال می شود که برای تصمیم گیری در خصوص آینده ی فردی دیگر فعال می شود.

برخی از بانک ها نیز از این سیستم تصمیم گیری مغز استفاده کرده و در تبلیغات خود شعار زیر را قرار می دهند:

 فردا بیشتر پس انداز کن.

به این معنی که  اضافه افزایش حقوق آینده ی شما، بانک بخشی را برای پس انداز برداشت می کند و این باعث می شود تا که شما از خود الآن فاصله بگیرید و شیفته ی تبلیغات بانک شوید.

فرض کنید کارفرما در پایان سال از شما یک سوال بپرسد و از شما بخواهد که مبلغی از حقوق خود را در فعالیت های شرکت سرمایه گذاری کنید و در زمان بازنشستگی، درآمد مناسبی کسب کنید. کدام یک از دو گزینه ی زیر را انتخاب می کنید؟

گزینه ی یک: از همین ماه ۱۰ درصد از حقوق ماهیانه به این امر اختصاص داده شود.

گزینه ی دو: از زمان اعمال افزایش حقوق سال آینده این مبلغ از حسابم کسر شود.

بسیاری از مردم ترجیح می دهند که به جای اینکه خود را از درآمد ماه جاری محروم کنند، آن را تاخیر بیندازند و با افزایش حقوق سال آینده این مبلغ را جبران کنند.

آموزش خود کنترلی به کودکان

همانطور که از نام واژه ی “خودکنترلی” برمی آید، این کار در هوش مالی به معنی به تاخیر انداختن مصرف فعلی و سرمایه گذاری درآمد برای زندگی بهتر در آینده می باشد. در کودکان نیز خودکنترلی می تواند به پس انداز عیدی ها یا نگه داشتن خوراکی ها برای روز مبادا و پس انداز پول تو جیبی آن ها تعریف شود.

نکته ی مهم این جاست که آموزش خود کنترلی در کودکی باعث می شود که این آموزش با فرد تا بزرگسالی همراه باشد، مانند یک ماهیچه که در طول زمان قوی تر می شود. به این منظور آزمونی طراحی شد و چند کودک به منظور آزمون خودکنترلی در اتاقی قرار گرفت.

در این آزمون، هر کودک برای چند دقیقه در اتاقی تنها قرار می دادند، آن هم در حالی که یک شیرینی خوشمزه بر روی میز و رو به روی آن ها قرار داشت و از آن ها میخواستند که شیرینی را نخورند و اگر موفق می شدند به آن ها یک شیرینی دیگر جایزه داده می شد. به واقع آزمونی برای به تاخیر انداختن مصرف برای آینده بود و سپس سرنوشت هر یک از کودکان در سال های بعد مورد بررسی قرار داده شد.

زمانی که بچه های آزمایش مذکور به سن بزرگ سالی رسیدند. آن هایی که شیرینی را نخوردند انسان های موفق تری در کار و تحصیل و زندگی بودند.

این آزمون صحه ای بر این جمله است که:

 از کودکی حتی کمتر از شش سال باید به بچه ها خود کنترلی را آموزش داد و هوش مالی آن ها را تقویت کرد.

حساب های ذهنی و هوش مالی

تا به حال از حسابداری ذهنی چیزی شنیدید؟

چرا کارمندان زمان دریافت پاداش خرج های غیرضروری بیشتری دارند؟

چرا وقتی ارث به خانواده ای می رسد، آن خانواده در هزینه های خود صرفه جویی کمتری می کنند؟

حسابداری ذهنی یا حساب های ذهنی چیست؟

مغز ما با درآمد ما به صورت های مختلفی برخورد می کند. برای مثال برنامه ریزی ما برای درآمد ناشی از شغل ثابت با درآمد ناشی از شغل دوم تفاوت دارد. در حالی که پول دریافتی همان پول است اما نوع واکنش مغز ما در هزینه کرد این مبالغ متفاوت است و گاها درآمد ناشی از شغل را مقتصدانه و درآمد ناشی از شغل دوم یا درآمد موقت را با بی مبالاتی خرج می کنیم.

بسیاری از خانواده ها در هزینه کرد درآمد خود احتیاط بالایی به خرج می دهند ولی پولی که به صورت غیرمتناوب به دست می آورند را به راحتی هزینه می کنند، در حالی که پول همان پول است با همان ارزش و این ناشی از حسابداری ذهنی است.

حساب داری ذهنی و حساب های ذهنی آفت هوش مالی به شمار می آیند.

به صورت کلی مغز پول هایی که از بخش های مختلف زندگی کسب می کنیم را به صورت های متفاوتی به خرج می رساند برای مثال حقوق ثابت رو متفاوت از درآمد سایت خرج می کنیم که این ناشی از حساب های ذهنی است.

حساب داری ذهنی تنها یک اشتباه در مغز ماست.

در بعد کشوری نیز با همین موضوعات رو به رو هستیم. برای مثال درآمد ناشی از فروش نفت در کشورهای نفت خیز به عنوان یک درآمد متغیر در نظرگرفته می شود و نظارت مناسبی برای عملکرد و هزینه کرد آن ها صورت نمی گیرد. به واقع از این رو که این کشورهای تولیدکننده نفت، به دلیل عدم زحمت در فرآیند استخراج  منابع را حیف می کنند و رفتار کشورها با پول ناشی از فروش نفت مانند پولی که برای یارانه دریافت می کنیم. در ذهن به صورت ناخودآگاه به صورت بهینه با پول یارانه رفتار نمی کنم.

اما به صورت کلی خانم ها کمتر دچار عدم سازگاری زمانی هستند و پول های بدون زحمت را صحیح تر هزینه می کنند و در موارد بلندمدت مثل تغذیه و بهداشت و غیره هزینه می کنند در صورتی که آقایان صرف شام و خوراکی و عشق و حال می کنند.

هوش مالی خانواده

از این رو بهتر است که درآمد ناشی از یارانه ها به بانوان خانواده و به خصوص مادرها سپرده بشود!

 

اگر می خواهید در خصوص ساختار تصمیم گیری و هوش مالی بیشتر بخوانید: